سفارش تبلیغ
صبا ویژن


میخوام خوب باشی...

 

 

 

خوش اومدی

.

.

اگه اخم داری همین حالا بازش کن

این یک دستوره

.

.

حالا لبخند بزن

.

.

چه قشنگ شدی

.

.

می خوام بهت یه گل بدم

پس...

.

.

باید حالت خوب باشه

.

.

خوبه؟

.

.

خوبه دیگه

.

.

مرسی که خوبه

.

.

پس دبرو که رفتیم

.

.

.

.

.

حالا که هم تو خوبی هم من خوبم

میتونی بری تو وبم بچرخی

.

.

دوست داشتندوست داشتندوست داشتن


یادداشت ثابت - چهارشنبه 94/5/29 ساعت 7:37 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

او همه چشم ها را میبیند!

 

 


جمعه 94/9/13 ساعت 3:31 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

فرهنگ لغت((:

فرهنگ لغت ایرانیان،

1? بیششرف = خیلی خوشگلی!

2? توله‌سسگ = خیلی میفهمی!

3? کررره‌خـر = خیلی باهوشی!

4? کثثافت = خیلی دوست‌داشتنی‌ای!

5? عوضی = خیلی زرنگی!

6? لامصصب = خیلی کار بلدی!

7? دیوونه = خیلی عزیزی!

1? دوست عزیز = خیلی نفهمی!

2? آدم حسابی = خیلی بی‌شخصیتی!

3? مهندس = خیلی خنگی!

4? دکتر = خیلی گیجی!

5? دانشمند = خیلی بیشعوری!

6? خوش‌تیپ = خیلی چِندشی!

7? استاد = خیلی بیسوادی!

واقعا فرهنگ لغاتمون کامله ..

 



چهارشنبه 94/9/11 ساعت 11:59 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

به یاد داری؟

 

.

.

به یاد داری؟

.

.

کودک بودی.

.

.

هنوز هم دغدغه هایت را به یاد داری؟

.

.

یادت میاید بی صبرانه در انتظار بودی ده سالت شود تا خودکار به دست گیری؟

.

.

به یاد داری که نوک مداد گلی ات را با دهان خیس می کردی؟

تنها به این منظور که مشق هایت زیباتر شوند...

.

.

یادت میاید ساعت دو شبکه ی دو شبکه ی تو؟

تک تک اردک، اردک تک تک...

.

.

رویاهایت؟

.

.

اشک های بهانه گیر و دل دل زدن های کودکانه ات را چه؟

.

.

به یاد داری از هراس تنبیه برای مشق های نا نوشته ات آوردن دفترت را انکار می کردی؟

.

.

دزدکی آب خوردن های ماه رمضان...

.

.

آرزوی بزرگ شدن...

.

.

چه چیز از آنهمه زیبایی و پاکی ماند؟

.

.

کو آن دنیای قشنگ؟

.

.

گاهی فراموشت می شود تو همان کودک پر امید دیروزی! چرا؟


چهارشنبه 94/5/28 ساعت 8:20 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

خوشحالی

خوشحالی یعنی اینکه......

یه دوست خل و چل شبیه خودت داشته باشی!



دوشنبه 94/3/25 ساعت 11:12 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

خخخخخخ

من نگویم که مرا ازقفس ازاد کنید.

 

.

 

.

 

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 


 

.

 

.

 

فقط قفس را مجهز به وای فای کنید !!

 

*********

 

مورد داشتیم ماشین جمع آوری زباله میاد دم خونه به دختره میگه آشغال دارین؟

 

دختره داد میزنه:مامان آشغال داریم؟

 

مامانش میگه آره داریم

 


 

دختره هم میگه آره داریم نمیخوایم!

 

خوشبختانه کارگر جمع آوری زباله رو موقع خوردن دینامیت دستگیر کردن

 

*******

 

این دیگه چه گروهیه؟ اینم شد گروه؟ یه عده آشغال عوضی با افکار پوسیده دور هم جمع شدین با هم تشکیل گروه دادین که چی؟ یک آدم درست و حسابی توی گروهتون نیست! همه مثل حیوون می مونید اون رییسشم که از همه عوضی‌تره! واسه خودم متاسفم که توی همین مدت هم با شما هم‌گروه بودم! به شماهام می‌گن آدم؟ برین به جهنم با این گروه آشغالتون...!

 

صحبت‌های یک عضو جدا شده از گروه داعش!!!!

 

قیافه ها رو نگا خخخخ

 

اینو بفرستید گروه های دیگه ببینید چند نفر سکته میکنند

 

********

 

اقا بخون میترکی از خنده ..

 


 


 

یه روز یه آقایی با بچه ش میرن سینما میبینن جلوشون یه کچل نشسته!

 

آقاهه به بچه ش میگه : اگه زدى پسه کله این کچله یه ساندویچ برات می گیرم.بچهه میزنه تو سر کچله !!!

 

کچله برمیگرده میگه : هوی بچه ، چرا زدی تو سره من ؟؟؟ 

 

بچهه میگه : به به ،رضا کچل ، خوبی ؟

 

کچله میگه : رضاکچل کیه !!!

 

پسره میگه : آخ آخ ، ببخشید فک کردم دوستم رضاکچله !

 

دو دیقه بعد دوباره آقاهه به بچه ش میگه اگه دوباره بزنى پسه کله ش 10 هزارتومن بهت میدم !

 

بچهه باز میزنه تو سره کچله !

 

کچله میگه : باز دیگه چرا زدى ؟؟؟

 

بچهه میگه : آقا ناموسا تورضا کچل نیستى ؟؟

 

کچله میگه : نه بخدااااا .

 

کچله میبینه هى داره کتک میخوره پا میشه میره 10 تا صندلى جلوتر میشینه. باز آقاهه ب بچه ش میگه : اگه برى اونجا و بزنى پسه کله ش 100 هزار تومن بهت میدم !

 

بچه ش میگه باشه .میره پشت سره کچله محکم میزنه تو سرش,میگه : رضا کچل تو اینجا نشستی من یک ساعته اون بیچاره رو میزدم.

 

*********

 

از تفریحات روزانم اینه که:

 


 


 


 


 


 

تو اتوبوس یهو از جام بلند میشم

 

ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی‌

 

از جیبم موبایلم رو در میارم

 

دوباره میشینم:)

 


 


 


 


 

دکترهم رفتم گفته مرض داری...

 

**********

 

ببخشید یه سوال داشتم ؟؟؟!!!

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

پدر پسر شجاع قبل از این که بچش به دنیا بیاد اسمش چی بوده ؟؟؟؟؟؟

 

***********

 

چگونه در ماه رمضان تشنگی را برطرف کنیم ؟

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

ابتدا لیوانی را پر از تف کرده و در یخچال میگذارید

 

و بعد از خنک شدن سر میکشید

 

همانطور که میدانید آب دهان روزه را باطل نمیکند!!!

 

کصافطم خودتی!!!

 

*********

 


 

داشتم نماز می خوندم مدام تصویر چهره عمم جلوم ظاهر میشد!!خیلی ریز فهمیدم خدا غیر مستقیم اشاره می کنه این نماز به درد عمت می خوره!!!؟

 

 

 

 


دوشنبه 94/2/21 ساعت 12:57 صبح توسط عسل آرامش نظرات ()

مرد...!

مرد.......................................

.

.

.

.

.

.

واژه ای محکم، تکیه گاه، آرام، عاشق، مغرور، صمیمی، پر از درد های نهان، خالی از نماد صورتی و...........

.

.

.

مرد....................................

.

.

.

.

واژه ای که ما زن ها هیچگاه او را نمیفهمیم....... هیچگاه......

.

.

.

همیشه دنیای صورتی ماست......... چرا یکبار دنیای پنهان آنها نباشد؟؟



دوشنبه 94/2/7 ساعت 6:40 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

نگاه سرد

فقط دلم نمی خواد از نگام سردت بشه، مگه نه همیشه رنگ چشاتو دوست داشتم.....





سه شنبه 94/2/1 ساعت 4:56 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

زندگی...

 


پنج شنبه 94/1/27 ساعت 6:48 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

در قیر شب از کتاب آبی سهراب...

 

دیر گاهی است در این تاریکی

رنگ خاموشی در طرح لب است.

بانگی از دور مرا می خواند،

لیک پاهایم در قیر شب است.

 

رخنه ای نیست در این تاریکی:

در و دیوار به هم پیوسته.

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته.

 

نفس آدم ها

سر به سر افسرده است.

روزگاری است در این گوشه ی پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است.

 

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می کنم هر چه تلاش،

او به من می خندد.


نقش هایی که کشیدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود.

طرح هایی که فکندم در شب،

روز پیدا شد و با پنبه زدود.

 

دیر گاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است.

جنبشی نیست در این خاموشی:

دست ها، پا ها در قیر شب است.


چهارشنبه 94/1/12 ساعت 3:0 عصر توسط عسل آرامش نظرات ()

   1   2      >